خانه انجمن ها داستان کده اولین کون دادنم به همکلاسیم

اولین کون دادنم به همکلاسیم

  • این موضوع 1 پاسخ، 1 کاربر را دارد و آخرین بار در 1 ماه پیش بدست مدیر کل به‌روزرسانی شده است.
در حال نمایش 2 نوشته (از کل 2)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • #1142
    مدیر کل
    مدیرکل

      اولین کون دادنم به همکلاسیم

      #1143
      مدیر کل
      مدیرکل

        سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه . اسمم مهرانه و اهل شمالم . الان ۱۹ سالمه و این خاطره ای که میگم برای ۳ سال پیشه . اول از خودم بگم ۱۸۶ قدمه و وزنم ۷۹ هستش . پوستم سفیده و قیافه خوبی هم دارم و از بچگی جزو بچه خوشگلا بودم . ورزش هم میکنم و اندام خوبی هم دارم و به خاطر همین از بچگی تو دید بودم و اکثرا روم نظر داشتن . خیلی ها چه تو محل و چه تو مدرسه سعی میکردن مخ منو بزنن و منو راضی کنن تا ترتیبمو بدن ولی هم میترسیدم و هم ترس آبرو داشتم و به خاطر همین هیچ وقت اجازه این کارو ندادم ولی همیشه با این موضوع درگیر بودم و مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتم . بعضی وقت ها مخصوصا تو مدرسه به زور چند نفری خفتم میکردن و دستمالیم میکردن البته منم مقاومت میکردم و چند باری هم باعث دعوا و درگیری هم شد ولی همیشه این داستان ادامه داشت و یجورایی دیگه باهاش کنار اومده بودم که بچه خوشگلی هستم و طبیعیه که این داستان ها تو این سن برام پیش بیاد . خلاصه دوران بچگی و نوجوانی به همین منوال می‌گذشت و منم دیگه زیاد سخت نمی گرفتم و این ماجرا ها برام عادی شده بود تا داستان اصلی با یکی از همکلاسی هام به اسم محمود شروع شد . محمود حدود ۱۹۰ قدش بود و بدن خیلی لاغری داشت و لقب محمود جقی براش گذاشته بودن چون هم از قیافش داد میزد که روزی دو سه بار جق میزنه هم خودش هم اعتراف کرده بود . خلاصه چند ماهی از مدرسه گذشته بود و تو زمستون بودیم که محمود من و تنها گیر آورد و گفت می‌خوام باهات صحبت کنم . منم گفتم بفرما که گفت فقط از حرف هایی که میزنم عصبانی نشو و تا آخرش گوش کن . منم کنجکاو بودم که میخواد چی بگه و گفتم باشه بگو .
        گفت که چطور بگم حقیقتش پسر خیلی خوشگلی هستی و دخترا واست میمیرن و پسرا هم که میبینی همه اسیرتن . فقط تو رو خدا عصبانی نشو منم واقعا اسیرتم و خیلی دوست دارم و چطور بگم خودت که میدونی به من میگن جقی و روزی نیست که به یاد تو ی دست نزنم .
        من با کمال تعجب حرفشو قطع کردم و گفتم چی کس میگی و یقشو گرفتم و گفتم حالیته چی میگی .
        اونم گفت توروخدا عصبانی نشو و دست خودم نیست نمیتونم جلو خودمو بگیرم . گفت حتی خانوادم هم میدونن که چقدر جق میزنم حتی چند وقتی هستش که بزور پیش روانشناس بردنشو و در مورد ترکش با دکتر صحبت می‌کنه .
        من هنوز تو شک بودم و حرفهاش برام عجیب بود و تازه فهمیده بودم که چقدر وضعش داغونه و گفتم خب حالا چرا اینارو به من گفتی ؟
        اونم گفت ی خواهشی ازت دارم و میدونم ضایع هست ولی تو رو خدا یبار فقط انجامش بدم و هر کاری بگی برات میکنم . منم گفت خب چیکار داری؟
        گفت که یجا خلوت بریم و یکم بوس و دستمالیت کنم و هر کاری بگی حاضرم انجام بدم فقط یه بارم که شده تجربش کنم . منم حقیقتش هنگ کرده بودم و گفتم چی داری میگی و حالت خوب نیست و این حرفا چیه میزنی .
        ولی اون انگار واقعا حالش خراب بود و دیدم بغض کرده و گفت می‌دونم حرفام عجیبه ولی دست خودم نیست و به خاطر همین پیش دکتر میرم ولی اگه به حرفام گوش کنی کمک خیلی بزرگی به من کردی .
        من اولش قبول نکردم ولی اون دست بردار نبود و جلومو گرفته بود و هی التماس میکرد و می‌گفت بقیه بچه ها که بزور تو رو دستمالی و انگشت میکنن حالا چی میشه ی بار فقط ی بار منم تجربش کنم و بعدش هر کاری بگی برات انجام میدم . خلاصه انقدر اصرار کرد که منم دلم براش سوخت و گفتم باشه ی بار که شرایطش بود میزارم فقط یکم انگشتم کنی . اونم انگار دنیا رو بهش دادی و خیلی خوشحال شد و کلی ازم تشکر کرد . ولی باز برام عجیب بود و فکرم درگیرش بود و ی حس عجیبی داشتم انگار عین دخترا ی نفر اومد و تونست مخمو بزنه . خلاصه چند روزی گذشت و قرار شد بعد مدرسه بریم به خونه ی متروکه ای که جلوتر از مدرسمون بود . مدرسه تموم شد و یکم موندیم که همه برن و خلوت بشه و بلاخره رفتیم داخل خونه متروکه . کیف هامون رو زمین گذاشتیم و سریع محمود اومد سمتم و محکم بغلم کرد و شروع کرد با کونم ور رفتن . همزمان شروع کرد به بوس کردن من و لب و صورت و گوشم رو می‌بوسید و میخورد . حقیقتش منم حس عجیبی بهم دست داده بود و انگار عین دختری تو بغل دوست پسرش بودم و اونم داشت باهام ور میرفت . خلاصه چند دقیقه ای تو این حالت بودیم و گفتم دیگه بسه و الان ی نفر میاد مارو میبینه ولی اون انگار بدجور شهوتی شده بود و صدای نفس هاش بلند شده بود و منو ول نمی‌کرد و گردن و لبم رو میخورد و کونمو چنگ میزد . دیدم اون ول کن نیست و خواستم خودمو ازش جدا کنم که یهو منو برگردوند و چسبوند به دیوار و خودشو از پشت بهم چسبوند و شروع کرد از رو شلوار کمر زدن .دو طرف کمرم و گرفته بود و خودشو بهم میمالوند و کمر میزد . منم شق شدن کیرش رو قشنگ احساس میکردم و حس عجیبی داشتم . خلاصه چند دقیقه ای هم تو اون حالت کمر زد تا یهو شلوارشو رو باز کرد و کیرش رو درآورد و شروع کرد جق زدن . تقریبا بعد ۱۰ ثانیه آبش اومد و صحنه ی عجیبی بود .
        خلاصه از اونجا اومدیم بیرون و کلی ازم تشکر کرد که به آرزوم رسوندی من و کمک خیلی زیادی بهم کردی و هر کاری داشتی میتونی بهم بگی .
        خلاصه اون روز گذشت و من تا چند روز هنوز تو شوک بودم و از طرفی حس عجیبی بهم دست داده بود . از بچگی دستمالی میشدم و تقریبا برام عادی بود ولی همیشه به زور و با آزار و اذیت بود و هیچوقت خوشم نمیومد ولی این دفعه ی نفر منو راضی کرده بود و زوری نبود و به خاطر همین ی مقدار متفاوت بود و دروغ چرا یکم خوشم اومده بود .
        محمود هم بعد اون روز همیشه بهم محبت میکرد و خوراکی برام میخرید و هوامو داشت . چند روزی گذشت و دوست داشتم بازم با محمود اون کارو کنم ولی خجالت می‌کشیدم خودم درخواست بدم و دنبال بهونه می‌گشتم . خلاصه زنگ تفریح بود که سر صحبتو باهاش باز کردم و در مورد اون روز یکم حرف زدیم و اونم گفت باز به یادت جق میزنم .
        منم میگفتم این کارو نکن و جق زیادی هم خوب نیست و باید کنترلش کنی . خلاصه یکم صحبت کردیم و بالاخره محمود پیشنهاد داد که فقط ی بار دیگه همون کارهارو بکنیم و این بار دیگه آخرین بارش باشه . منم اولش یکم ناز کردم ولی بعدش قبول کردم و قرار شد همون روز بعد مدرسه باز همون جای قبلی بریم .
        مدرسه تموم شد و بعد اینکه خلوت شد رفتیم همانجا و همون کارهای قبلی رو انجام دادیم . محمود فقط بوسم میکرد و ازم لب می‌گرفت و با کونم بازی میکرد . بعدش باز به دیوار چسبوند و از پشت کمر میزد . این دفعه شهوت منم هم بیشتر شده بود و واقعا خوشم اومده و داشتم حال میکردم . خلاصه بعد چند دقیقه کیرش رو درآورد و یکم جق زد و آبش اومد . بعد اون روز بیشتر خوشم اومده بود و ی کرمی درونم به وجود اومده بود و حس عجیبی داشتم و دوست داشتم بازم با محمود این کار ها رو بکنم . حتی بعضی وقت ها به یاد اون لحظات جق هم میزدم و فکرم رو مشغول خودش کرده بود .
        چند روزی گذشته بود ولی کرمش هنوز درونم بود و دوست داشتم باز هم با محمود بریم رو کار . خلاصه باز سر صحبتش اومد و محمود گفت که نمیدونی چ کمکی بهم کردی و از اون روز به بعد شرایطش خیلی بهتر شده و کمتر جق میزنه و حال روحیش هم خیلی بهتر شده . منم از خدا خواسته گفتم که خیلی خوشحالم بهت کمک کردم و اگه واقعا حالت بهتر میشه میتونیم بازم از این کارو بکنیم . محمود انگار دنیا رو بهش دادی و گفت از خداشه و همین امروز باز انجامش بدیم . خلاصه برای سومین بار رفتیم همونجا و همون کارهای قبلی رو انجام دادیم و لذتش هم برای من هر دفعه بیشتر میشد .
        بعد ی مدت کار به جایی رسید که واقعا انگار اوبی شده بودم و دنبال هیجان بیشتری بودم . هر روز هم به یاد کارهامون جق میزدم و شهوتم روز به روز بیشتر میشد تا ی شب که خیلی شهوتی شده بودم تصمیم گرفتم ی مرحله برم جلوتر و ساک زدن کیر رو هم تجربه کنم . خیلی با خودم کلنجار رفتم و فکرم درگیرش بود و میترسیدم که انجامش بدم یا نه .
        فردای اون روز همه تو حیاط بودیم و منم شهوتم زده بود بالا و دو دل بودم که چکار کنم . خلاصه انقدر زده بودم بالا که طاقت نیاوردم و دلو زدم به دریا و به محمود گفتم اگه دوست داری بعد مدرسه بریم و یکم حال کنیم . محمودم از خدا خواسته قبول کرد . مدرسه تموم شد و باز رفتیم همون مکان قبلی . باز از لب گرفتن شروع شد تا رسیدیم به اینکه محمود بره پشتم و شروع کنه کمر زدن . بعد یک دقیقه که قشنگ سفتی کیرش رو از رو شلوار حس میکردم برگشتم و کمربند و دکمه های شلوار محمود و باز کردم و شلوارشو کشیدم پایین . ی کیر تقریبا ۱۵ سانتی و متوسط و کاملا شق افتاد بیرون . جلوش زانو زدم و چشامو بستم و شروع کردم به خوردن کیرش . آنقدر شهوتی بودم که بوی عرق و مزه شور کیرش اصلا برام نبود با تمام وجود تا ته میکردم تو حلقم . محمودم چشاشو بسته بود و حرفی نمی‌زند و صدای آهش بلند شده بود . خلاصه بعد تقریبا دو دقیقه آبش اومد و یکم ریخت تو دهنم ولی سریع سرمو کشیدم کنار و ریختم بیرون . محمودم تعجب کرده بود و خیلی خوشحال بود و ازم کلی تشکر کرد .
        منم باز خوشم اومده بود و بعد اون روز چند باری هم تو دستشویی مدرسه هم همون خونه متروکه براش خوردم و هر دومون راضی و خوشحال بودیم . ولی از طرفی هر روز اوب من بالاتر می رفت و تا جایی که به فکر دادن رسیدم . بعد کلی کلنجار با خودم تصمیم گرفتم کون دادن رو هم تجربه کنم و چ کسی بهتر از محمود . شروع کردم با خودم ور رفتن و از لوله خودکار گرفته تا دسته بورس و چیزهای دیگه تو کونم میکردم و جق میزدم . ی مدت گذشت و باز ی شب که تو اوج شهوتم بودم تصمیم گرفتم به محمود کون بدم و دنبال بهونه می‌گشتم .
        یک روز که قرار شد پدر مادرم برن بیرون و تا شب بیان خونه بهترین فرصت دونستم تا نقشمو عملی کنم . پیش محمود بهونه کمر درد گرفتم و گفتم خونمون کسی نیست و اگه وقت داری بعد مدرسه بریم خونمون و یک روغن مخصوص دارم که ی مقدار کمرمو ماساژ بدی هم ی دست برات ساک بزنم و حال کنی . اونم از خدا خواسته قبول کرد تا مدرسمون تموم شد و رفتیم خونمون . داخل که رفتیم اول رفتم دستشویی و داخل کونم رو چند بار با آب تخلیه کردم و تمیز کردم خودمو و آماده شدم . اومدم بیرون و به محمودم گفتم برو کیرتو خوب بشور که واست بخورم . اونم رفت و کیرش و شست و رفتیم تو اتاقم رو تخت . پیراهنمو درآوردم و دمر دراز کشیدم و گفتم بیا این قسمت از کمرمو ماساژ بده . محمود اومد رو کونم نشست و شروع کرد ماساژ دادن البته دنبال روغن میگشت چون بهش گفته بودم روغن مخصوص دارم . ولی بهش گفتم که روغن تموم شده و همینجوری ی‌ مقدار ماساژ بده . اونم شروع کرد ماساژ دادن و منم زیرش منتظر شروع داستان بودم . یکم که ماساژ داد گفتم بیا یکم پایین تر اونجا بیشتر درد می‌کنه . اونم میومد پایین تر رو ماساژ میداد و منم میگفتم بیا پایین تر تا رسید به کونم . در این حین گفت اجازه هست شلوار و شورتتو بیارم پایین تر چون این همه مدت تا حالا لخت کونتو ندیدم . منم گفتم بیار اشکال نداره . اونم تا زانو کشید پایین و شروع کرد تعریف کردن که چه کون نرم و سفید و بی مویی داری . بدن من کلا کم مو هستش و چند روز قبلش هم پشمای کونمو قشنگ زده بودم و سفید کرده بودم ‌. خلاصه من لخت ریز محمود بودم و اونم هم کمر هم کونم رو ماساژ میداد تا جایی که دیگه نتونستم تحمل کنم و به محمود گفتم ی خواسته ای ازت دارم . محمودم گفت بفرما تو جون بخواه . منم گفتم تو این مدت هر کاری گفتی برات انجام دادم منم الان می‌خوام ی کار برام بکنی . محمود گفت چ کاری ؟ منم گفتم کونمو و سوراخمو لیس بزنی و بخوری .
        محمود یکم مکث کرد و بی حرکت بود که یهو گفت ب روی چشم و کونمو از هم وا کرد و با صورت رفت لای کونم و شروع کرد سوراخمو خوردن . وای ی لحظه مو ب تنم سیخ شد و چشامو بستم و صدای آه و نالم بلند شد . محمودم انگار گشنه ها با شدت و سرعت زیاد سوراخمو لیس میزد و میخورد . یکی از بهترین حس های عمرم بود که تازه تجربش کرده بودم و محمودم کم نمی‌گذاشت و با هیجان واسم میخورد . ۵ دقیق ای تو همین حالت بودیم که کم کم محمود شروع کرد انگشت کردن من و تا دو انگشت تو کونم میکرد و درمیاورد .
        بعدش که یکم باز شدم دیگه نتونستم تحمل کنم و گفتم محمود من و بکن . محمودم سریع کیرشو درآورد و منو برگردوند و کیرشو آورد جلو یکم براش خوردم و خیسش کردم . بعد که حسابی خیس شد باز من و دمر خوابوند و نشست رو کونم . کیرشو تنظیم سوراخم کرد و فشار داد تا بالاخره سرش رفت تو . ی لحظه انگار قلبم وایساد و درد زیادی داشتم . محمودم اولین باری بود که ی نفرو می‌کنه و بلد نبود و همون جور فشار داد تا ته کرد داخل کونم . درد خیلی زیادی داشتم و صدای ناله هام بلند شده بود و محمودم از همون اول وحشیانه شروع کرد عقب جلو کردن . تشک رو گاز گرفته بودم و محمودم روم افتاده بود و با سرعت منو میکرد . صدای شالاپ شلوپ بدنامون و صدای ناله هامون کل اتاق رو گرفته بود و سکس خشنی داشتیم میکردیم . انقدر منو تو همون حالت کرد که آبش اومد و همون‌طور داخلم خالی کرد و توم ارضا شد . تقریبا ی دقیقه هر دو مون تو همون حالت بودیم و کیر محمود هموز تو کونم بود تا بالاخره درآورد و رفت سمت دستشویی . منم نای بلند شدن نداشتم و همون‌طور مونده بودم و لبخندی از رضایت و شهوت رو لبم بود .
        بعد ی دقیقه محمود اومد و منم هنوز دمر خوابیده بودم و بدون هیچ حرفی منو گرفت و برگردوند و جفت پاهامو آورد بالا و کف پاهامو گذاشت رو صورتش و شروع کرد لیس زدن کف پا و انگشتای من . اصلا انتظار این حرکت و نداشتم ولی خیلی خوشم اومد و چشامو بستم و رفتم تو اوج لذت . همزمان کیرش رو باز گذاشت دم سوراخم و فهمیدم باز میخواد من و بکنه . منم که هنوز تو اوج لذت بودم یکم کمکش کردم و کیرش رو گرفتم و سرش رو مطابق سوراخ کردم و اونم با فشار کرد داخل . همزمان شروع کرد تلمبه زدن و خوردن کف پاهای من . کیر من تو شق ترین حالت ممکن بود و هر لحظه ممکن بود آبم بیاد . خلاصه بعدش واسش داگی وایستادم و تو اون حالت منو کرد . بعد منو خوابوند و باز دمر شدم و افتاد روم وحشیانه تلمبه میزد . تو این مدت هیچ حرفی نمی زدیم فقط صدای برخورد بدنامون و صدای ناله هامون تو اتاق بودیم . خلاصه دومین بار آبش دیرتر اومد و منم قشنگ از لحاظ دادن ارضا شده بودم و این دفعه هم تو کونم خالی کرد و همزمان من هم آنقدر کیرم اون زیر ساییده شده بود بدون اینکه دست بزنم آبم اومد و یکی از بهترین حس های عمرم رو تجربه کردم . محمود تو کونم خالی کرد و منم از اون طرف ارضا شدم . خلاصه بعد چند دقیقه هر دومون بلند شدیم و خودمونو شستیم لحاف و تشک هم کثیف شده بود درآورد و بعدش محمود رفت . اون روز یکی از بهترین روز های عمرم بود هرچند هنوز من و محمود با هم رابطه داریم و داستان های جدید تری‌ برامون پیش اومد که اگه خوشتون اومد براتون میگم .

        نوشته: مهران

      در حال نمایش 2 نوشته (از کل 2)
      • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.
      پیمایش به بالا